جهان شناسی
جهانبيني مادي
اصول جهان بينى مادى را بيان كنيد .
بـطـور خـلاصـه مي توان پنج اصل در جهان بيني فوق برشمرد :اول آنكه هستي مساوي با ماده و ماديات است و چيزي را مي توان موجود دانست كه ياماده و داراي حجم و امتداد سه گانه ( طول و عـرض و ضـخـامـت ) بـاشد و يا از خواص ماده بشمار آيد و به تبع خود ماده , داراي كميت و قابل انقسام باشد . بر اساس همين اصل , وجود خدا بعنوان يك موجود غير مادي و فوق طبيعي , انكار مي گردد . دوم آنـكـه ماده ازلي و ابدي و ناآفريدني است و احتياج به هيچ علتي ندارد وباصطلاح فلسفي ما , واجب الوجود است .
جهان شناسی
جهانبيني مادي
اصول جهان بينى مادى را بيان كنيد .
بـطـور خـلاصـه مي توان پنج اصل در جهان بيني فوق برشمرد :اول آنكه هستي مساوي با ماده و ماديات است و چيزي را مي توان موجود دانست كه ياماده و داراي حجم و امتداد سه گانه ( طول و عـرض و ضـخـامـت ) بـاشد و يا از خواص ماده بشمار آيد و به تبع خود ماده , داراي كميت و قابل انقسام باشد . بر اساس همين اصل , وجود خدا بعنوان يك موجود غير مادي و فوق طبيعي , انكار مي گردد . دوم آنـكـه ماده ازلي و ابدي و ناآفريدني است و احتياج به هيچ علتي ندارد وباصطلاح فلسفي ما , واجب الوجود است .
- مطالعه بیشتر
- بازدید: 246 مرتبه
جهانبيني توحيدي
ويژگيهاي جهانبيني توحيدي چيست؟
جهانبيني توحيدي، يعني جهان، «يك قطبي» و «تك محوري» است. جهانبيني توحيدي، يعني جهانْ ماهيّت «از اويي» (اِنّا لِلّه) و «به سوي اويي» «اِنّا اِلَيْهِ راجِعون» بقره/156 دارد؛ موجودات جهان با نظامي هماهنگي به يك «سو» و به طرف يك مركز، تكامل مييابند؛ آفرينش هيچ موجودي عبث و بيهوده و بدون هدف نيست؛ جهان با يك سلسله نظامات قطعي كه «سنن الهيّه» ناميده ميشود اداره ميشود؛ انسان در ميان موجودات از شرافت و كرامت مخصوص برخوردار است و وظيفه و رسالتي خاص دارد، مسؤول تكميل و تربيت خود و اصلاح جامعة خويش است؛ جهانْ مدرسة انسان است و خداوند به هر انساني بر طبق نيّت و كوشش صحيح و درستش پاداش ميدهد
معرفت شناسی
تعدّد قرائت از دين
نظر شما در مورد تعدّد قرائت از دين چيست؟
ابتدا بايد ديد منظور از نظريه قرائت پذيرى دين يا قرائتهاى مختلف از دين چيست؟ رويكرد رايج اين نظريه بر آن است كه: 1. نصوص دينى قابل فهمها و تفسيرهاى متعدد و چه بسا بىنهايت مىباشد.2. همه فهمها از اعتبار يكسانى برخوردار است و ترجيحى براى يك فهم نسبت به ديگرى نيست. پس نمىتوان هيچ گونه فهم رسمى، ثابت، صائب و مطلق از دين داشت كه بر همگان حجت باشد.3. متون دينى فاقد معنا است و معنا جامهاى است كه ما بر تن آن مىپوشانيم و به آن مىدهيم. اين گمانه كه در نهايت به انكار ارزش معرفت دينى مىانجامد از جهاتى چند مخدوش است، از جمله: يكم. نه تنها نصوص دينى، بلكه هيچ سخن و گفتارى هر تفسيرى را برنمىتابد.