بازی Hitman: Absolution که پنجمین نسخه از سری بازی های Hitman محسوب می شود، درست در تاریخ بیست نوامبر ۲۰۱۲ دقیقا چهل و هفتمین هفته ی سال، منتشر شد و پس از شش سال با بازگشت مامور ۴۷ ماجراهای این مرد مشکی پوش را دنبال می کند.
هیتمن داستان انسان هایی است که توسط یک سازمان زیرزمینی، با یک سری فرآیندهای علمی و ژنتیکی، به یک ابرانسان تبدیل می شوند و به طور دقیق تر به یک قاتل حرفه ای تبدیل می شوند. قهرمان سری بازی های هیتمن از همان آغاز یک نفر بوده است. مردی خوش اندام، شیک پوش و باوقار با سری تراشیده که به نام مامور ۴۷ شناخته می شود. او کم حرف می زند و طی ماموریت هایش به هیچ چیز غیر از از بین بردن هدف اهمیت نمی دهد. با خونسردی می کشد و ماموریت هایی که توسط سازمان سازنده اش به او محول می شود را انجام می دهد. حداقل روند بازی های پیشین بدین ترتیب بود. (منبع http://www.game-iran.com )
در Absolution مامور ۴۷ بیشتر، به مسائل انسانی می اندیشد. حتی حسی مرموز که شبیه به دلرحمی است را در خود حس می کند. اینبار سازمان به او ماموریتی می دهد که مامور ۴۷ را وادار به اندیشیدن می کند. به قتل رساندن «دایانا» دوست و همکار و راهنمای او طی ماموریت های پیشین. در آغاز بازی مامور ۴۷ سعی می کند مثل همیشه بی رحمانه به انجام ماموریتش بپردازد. درست وقتی که به هدف می رسد و دایانای بی دفاع را پیش روی خود می بیند، دیگر نمی تواند ادامه بدهد. اما دیگر دیر شده است و با کلت اختصاصی خودش «بال های نقره» (SilverBalls) به دایانا شلیک کرده است. دایانا در آخرین لحظات زندگی اش آخرین ماموریتش را به مامور ۴۷ می سپارد و از ۴۷ قول می گیرد که آخرین خواسته اش را عملی سازد. نجات و حفظ دختری به نام ویکتوریا که توسط سازمان با هدف تبدیل او به یک هیتمن(قاتلی حرفه ای و بی رحم همچون ۴۷) ربوده شده است. هیتمن که سرانجام نوعی سرگشتگی و حتی شاید پشیمانی از حداقل آخرین قتلش را در خود حس می کند به دایانا قول می دهد که مانع از دچار شدن ویکتوریا به سرنوشتی مثل سرنوشت خودش شود و نگذارد که انسانیت را نیز از ویکتوریا بربایند. داستان بازی زیباست. به خصوص برای کسانی که نسخه های قبلی را بازی کرده اند. صحنه های تکان دهنده ی زیبایی در جای جای بازی به چشم می خورد که نشان از دمیده شدن انسانیت در مامور ۴۷ می باشد. به عنوان نمونه ی این صحنه های زیبا می توان به سکانسی که مامور ۴۷ ویکتوریا را در بغلش در پرورشگاه دختران بی سرپرست مسیحی منتقل می کند اشاره کرد. آسایشگاه مورد حمله قرار گرفته است تا ویکتوریا را بربایند و ۴۷ با صدایی نجواگونه به ویکتوریا اطمینان خاطر می دهد که من به دایانا قول داده ام و از تو محافظت خواهم کرد. شیکاگوی کثیفی که مامور ۴۷ در آن زندگی می کند پر از شخصیت های منفی هست که با رفتارهای عجیب و وقیحانه ای که از خود نشان می دهند گویی همگی دچار نوعی جنون هستند! در این شهر هر کسی فقط و فقط به خودش فکر می کند و دوستان ۴۷ به راحتی برای قدرت بیشتر به او خیانت می کنند و جمله ی معروف مامور ۴۷ که می گفت «هیچ وقت به هیچ کس اعتماد نکن» را ثابت می کنند. همین رفتار بیگانه و جنون آمیز موجب می شود در برخی نقاط از بار داستان کاسته شود و خصلت رئالیسم داستان لطمه بخورد. رئالیسمی که تلاش می شود در تک تک دیالوگ ها و ابعاد شخصیتی مامور ۴۷ نمود پیدا کند. در پایان نیز خلآهایی وجود دارد که چندان خوشایند نیستند. البته احتمالا پایان باز بازی راه را برای داستان نسخه ی بعدی هیتمن هموار کرده است.
این داستان توسط میان پرده های متعددی روایت می شود. میان پرده هایی که با کیفیتی خیره کننده ساخته شده است و با دقت فراوان کارگردانی شده است و تماشای آن ها بدون شک لبخند رضایت را بر لب هر بیننده ای خواهند نشاند. گرافیک خود بازی نیز زیباست. مخصوصا محیط های تاریک و بسته بسیار زیبا به نظر می رسد. به ظاهر مامور ۴۷ توجه ویژه ای شده است و با توجه به این که لباس های متعددی در بازی وجود دارد تا ۴۷ آن ها را بپوشد. با این که کیفیت جلوه های بصری بالاست، اما در حدی که سازندگان بازی پیش از انتشار اعلام می کردند نیست و همین کمی موجب دلخوری می شود. مثلا از بازی های سال ۲۰۱۲ توقع می رود که محیط بازی خیلی بیش از این ها تخریب پذیر باشد. اما در Absolution آیتم های کم تعدادی هستند که تخریب می شوند. حتی شیشه ها و پنجره ها نیز شکستنی نیستند.
اما امتیازهای کمی که بیشتر منتقدان به این بازی داده اند، بیش از هر چیز به دلیل گیم پلی Absolution بوده است. یکی از آشکارترین ایرادها که از همان آغاز دیده می شود، هوش مصنوعی نه چندان توانمند بازی است. این هوش مصنوعی در برخی نقاط به شدت ضعیف و در برخی مقاطع به شدت قوی است. مثلا در میان درگیری ها و تیراندازی ها معمولا با دشمنانی سرگردان مواجه می شوید که به دنبال پناه گاه نمی گردند. در کنار هوش ضعیف، مقاطعی نیز وجود دارد که هوش بسیار قوی NPC ها آزاردهنده می شود. مثلا نمی توان توقع داشت که همه ی پلیس های شهر یکدیگر را می شناسند. در حالی که در Absolution وقتی با پوشیدن لباس پلیس شهر، خود را به عنوان مامور پلیس جا می زنید، نازک ترین باریکه ی میدان دید یک پلیس واقعی بر روی شما کافیست تا بعد از گذشت چند ثانیه بفهمد که شما پلیس واقعی نیستید و در نتیجه لباس مبدل شما اثر خود را خیلی زود از دست می دهد. ممکن است این ایرادها به نظر منطقی بیاید. ولی باید به سازندگان بازی حق داد که بسیاری از این مشکلات جزئی جهت پیشگیری از آسان شدن بیش از حد بازی بوده است. در غیر این صورت کافی بود در آغاز هر مرحله ای یک دست لباس پلیس بر تن کنید تا به راحتی و با مصونیت کامل به هر منطقه ای دسترسی داشته باشید.
هیتمن طبق معمول بیش از هر چیز به مخفی کاری بها می دهد که نتیجه ی آن یک ترور حرفه ای است. بیشترین امتیاز هر مرحله در صورتی ممکن است که هیچ تلفاتی به جز هدف اصلی آن مرحله نداشته باشید. مخفی کاری در هیتمن آسان نیست و حوصله و صبر زیادی را می طلبد. اما صبر کردن ها به هیچ وجه خسته کننده و کسالت بار نیست. NPC ها در حالی که به کارهای روزمره خود مشغول هستند، با هم صحبت می کنند. گوش دادن به صحبت های آن ها می تواند ضمن دادن اطلاعات و سرنخ هایی جدید برای آن مرحله و رسیدن به هدف، جالب و سرگرم کننده و حتی گاهی اوقات خنده دار نیز باشد. در هر مرحله چندین صندوق زباله یا کمد لباس وجود دارد که ۴۷ می تواند در آن ها مخفی شود. همچنین می توانید از این محفظه ها برای مخفی کردن اجساد استفاده کنید. اگر دشمنی را بدون سروصدا از میان برمی دارید باید جسدش را مخفی کنید. چون اگر جسد را همان جا رها بکنید حتما توسط دیگر نگهبان ها پیدا می شود و از آن پس نگهبان ها مراقب تر هستند و مرتب به گشت زنی مشغول می شوند. آیتم های بسیار متنوعی در بازی موجود است که از بیشتر آن ها به عنوان سلاح سرد می توان بهره جست. تنوع سلاح ها به تنوع نحوه ی انجام قتل می انجامد. می توانید با گالن گازوئیل دشمنان را به آتش بکشید، می توانید با پرتاب ساطور یا چاقو آن ها را از میان بردارید، می توانید یک کامیون اسباب بازی را محکم بر سر دشمنان بکوبید و یا آن کامیون را به گوشه ای پرتاب کنید تا دشمن از سر راه شما کنار برود و شما مخفیانه به مسیر ادامه دهید. مامور ۴۷ علاوه بر مهارت زیاد در تیراندازی، در مبارزات تن به تن نیز ماهر است. نبردهای تن به تن با زمان شناسی مناسب انجام پذیر است. در هنگام مبارزات تن به تن تصویر آهسته می شود و یکی از ۴ دکمه ی ممکن نشان داده می شود که باید در عرض دو یا سه ثانیه فشار دهید تا ۴۷ فن بعدی را پیاده کند. اگر دکمه را اشتباه بزنید یا دیر بزنید البته ۴۷ کتک می خورد.
تلاش بیشتر و حوصله ی بیشتر همیشه در هیتمن پاداش داده می شود. این پاداش ها می تواند به یافتن اسلحه های جدید و استثنائی، پی بردن به راه های بسیار جالب و خلاقانه برای از بین بردن هدف و… بینجامد و یا می تواند به کسب امتیاز بیشتر از مرحله کمک کند. امتیازی که هر چه بیشتر باشد باعث حرفه ای تر شدن هیتمن می شود و مهارت های جدیدی مثل تیراندازی دقیق تر، حس غریضه ی بیشتر و… به ۴۷ اهدا می کند. برای کمک کردن به بازیکن در انجام مخفیانه ی ماموریت ها، مامور ۴۷ می تواند از حس غریضه ی خود استفاده بکند. این حس که مشابه آن را در بازی های اخیر مثل Batman و Dishonored شاهد بودیم به مامور ۴۷ کمک میکند تا دشمنان را از پس دیوارها ببیند، مسیرهای گشت زنی آن ها را پیش بینی کند و یا به ۴۷ کمک کند که با پوشاندن صورت خود مانع از فاش شدن هویتش به خصوص هنگامی که خود را جای دیگران جا زده است، می شود. همچنین با استفاده از قابلیت غریضه، اشیای مهم یا راه های مخفی و… نیز پررنگ می شوند.
اما همان طور که گفته شد انجام ماموریت ها به صورت مخفیانه با این که بسیار جذاب است صبر زیادی می خواهد. بازیکنان کم حوصله می توانند با هیتمن مثل یک بازی اکشن شوتر رفتار کنند. در واقع قابلیت غریضه دومنظوره است و به هر دو سبک بازی کمک می کند. اگر صحنه ی ماموریت را می خواهید به حمام خونی تبدیل کنید می توانید از غریضه استفاده کنید تا شبیه به Bullet Time بازی Max Payne لحظه ای تصویر متوقف شود تا شما فرصت داشته باشید بر روی چندین هدف نشانه گذاری کنید و سپس با زدن یک دکمه تیراندازی انجام شود.
موسیقی هیتمن بسیار زیباست. علاوه بر زیبایی خود موسیقی نحوه ی استفاده ی از آن نیز تحسین برانگیز است. بسته به شرایط بازی، موسیقی تغییر می کند. اگر در حال تیراندازی هستید موسیقی اکشن و اگر در حال مخفی کاری هستید موسیقی آرام و مرموزی پخش می شود و یا اگر در شرف رسیدن به منطقه یا موقعیت خاصی هستید موسیقی به زیبایی با لحنی بلند شونده حس هیجان یا اضطراب را منتقل می کند. صداگذاری بازی نیز قابل قبول است. اگر چه صدای اسلحه ها و کلا صحنه های تیراندازی می توانست بسیار جذاب تر باشد. دوبله ی مناسب شخصیت ها در کنار استفاده از فناوری ضبط حرکات بازیگر(Motion Capture)، توانسته شخصیت های باورپذیری پدید بیاورد.
Hitman: Absolution همچون اجدادش بازی بزرگ و جاه طلبانه ای است. البته بدون ایراد نیست. اما ایرادهای جزئی آن به ندرت مانع از لذت بردن بازیکن می شود و به راحتی قابل چشم پوشی هستند. بعد از گذشت ۶ سال از نسخه ی پیشین Blood Money، بدون شک آمدن Absolution یک اتفاق لازم و خوشایند برای دنیای بازی های رایانه ای بود.
حداقل سیستم مورد نیاز برای اجرای بازی Hitman: Absolution
- Windows Vista SP2, Windows 7SP1
- 2GHz Dual Core Intel Core 2 Duo or better / AMD Athlon X2 or better
- 2GB RAM
- 24GB HDD
- NVIDIA GeForce 8800 GTS 512 MB or AMD HD2600 XT 512 MB